×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× هر وقت از صحبت كردن خسته شدم مينويسم پس اين نوشته ها ناگفته هاي منند .
×

آدرس وبلاگ من

offscream.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/offscream

یک حنجره فریاد

یک پنجره ابر دلم میخواهد و آغوش خیس با تو بودن را چه کنم ؟ خاتون شیشه ای قحطی بارانم ایرادی ندارد اگر آسمان هم از من برید با پیرهن زخمی ام ببند چشم آیینه را میخواهم بوی درد بگیرم برای مترسکی که بر صلیب بد نامی اش کشیده اند فرقی نمیکند سبز بمیرد یا خاکستری صبر کن پائیز بیاید باورت میشود بادبادک های ولگردی را که لکه دار میکردند حرمت پرواز را . از دیوار های فرو ریخته فرداها مگو راستش را بخواهی دلم به بن بست عادت دارد از آن ساده ترین اتفاق که طرحی از صمیمت آفتاب و شمعدانی بود و نوید جشن بوسه و باران را در خیابانهای آخر شب میداد , چشم های تو نگذاشتند چشم های تو نگذاشتند وگرنه میگفتم که از عشیره ای آدم برفی ها هستم و سردسیریم , سردسیرس نمیخواهم دیگر نمی خواهم با دستهای محرومت قصر ماسه ای برایم بسازی , از نفرین مرغ های دریائی تنم میلرزد . یک حنجره فریاد فقط میخواهم تا کوچه را ویران کنم . از اندوه خویش چه کنم ؟ خاتون عقده ای قحطی سامانم !!!!!!
یکشنبه 2 خرداد 1389 - 11:59:27 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


یک حنجره فریاد


تو نمیتوانی رویا ببینی


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

4591 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

9 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements